هنرکده تندیس
رابطه با آمریکا

بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ وپيش‌آمدن‌ مسأله‌ گروگانگيري‌ در ايران‌ و تسخير سفارت‌ آمريكا، آمريكارابطه‌ خود را با ما قطع‌ كرد؛ اما چندي‌ است‌ كه‌ از سوي‌ آمريكا و برخي‌ ازصاحبنظران‌ داخلي‌ و خارجي‌ مسأله‌ رابطه‌ و مذاكره‌ ايران‌ و آمريكا مطرح‌ وپيشنهاد مي‌شود. به‌منظور ارائه‌ دلايل‌ متقين‌ و مستدل‌ براي‌ ايجاد رابطه‌ باآمريكا بايستي‌ تحقيقات‌ و بررسي‌هاي‌ علمي‌ ـ بدون‌ پيشداوري‌هاي‌ ذهني‌ ـدر زمينه‌هاي‌ ارتباط‌ و پيامدهاي‌ آن‌ صورت‌ گيرد

در مباحث‌ مطرح‌شده‌ توسط‌ موافقين‌ رابطه‌، اغلب‌ به‌ جنبه‌ها و پيامدهاي‌ اقتصادي‌ مثبت‌ درنتيجه‌ رابطه‌ با آمريكا براي‌ ايران‌ اشاره‌ مي‌شود و لذا لازم‌ است‌ تا با بررسي‌علمي‌ و دقيق‌، زواياي‌ اين‌ مسأله‌ روشن‌ شود. هر گونه‌ رابطه‌اي‌ داراي‌ پيامدهاو ابعاد گوناگوني‌ از جمله‌ پيامد اقتصادي‌، پيامد فرهنگي‌ و پيامد سياسي‌مي‌باشد

شبهات‌ و سؤالات‌ بسياري‌ در زمينه‌ ايجاد رابطه‌ با آمريكا مطرح‌ بوده‌ وهست‌ كه‌ اگر بخواهيم‌ به‌ يك‌ سؤال‌ اصلي‌ اشاره‌ كنيم‌، مي‌توان‌ چنين‌ بيان‌ نمودكه‌: آيا رابطه‌ با آمريكا از جنبه‌ اقتصادي‌ به‌ نفع‌ ايران‌ خواهد بود و از طرف‌ديگر چرا آمريكا در ايجاد ارتباط‌ با ايران‌ از خود تمايل‌ نشان‌ مي‌دهد؟

داشتن‌ رابطه‌ اقتصادي‌ صرف‌ هيچگاه‌ از طرف‌ ايران‌ منع‌ نشده‌ است‌ وحتي‌ سال‌هاي‌ پس‌ از انقلاب‌ بين‌ دو كشور رابطه‌ اقتصادي‌ وجود داشته‌ است‌،اما مع‌ الأسف‌ دولت‌ آمريكا بوده‌ است‌ كه‌ به‌دليل‌ حصول‌ منافع‌ سياسي‌ اين‌رابطه‌ را قطع‌ كرده‌ و مانع‌ تراشي‌ مي‌كند.

از سوي‌ دولت‌ آمريكا و برخي‌ صاحبنظران‌ داخلي‌ و خارجي‌ نيزضرورت‌ داشتن‌ رابطه‌ تأكيد مي‌شود و ادعا مي‌شود كه‌ در صورت‌ داشتن‌رابطه‌ تمامي‌ مشكلات‌ اقتصادي‌ ايران‌ حل‌ خواهد شد، اما لازم‌ است‌ با مروري‌بر اهداف‌ و انگيزه‌هاي‌ آمريكا از داشتن‌ رابطه‌ و نيز مروري‌ تاريخي‌ بر رابطه‌آمريكا با كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌، جهان‌ اسلام‌ و ايران‌ قبل‌ و بعد از انقلاب‌،بحث‌ را مورد دقت‌ و ارزيابي‌ قرار دهيم‌. وابسته‌ كردن‌ اقتصادي‌ كشورها،سوق‌ دادن‌ كشورها به‌ نداشتن‌ برنامه‌اي‌ درونزا و علمي‌ و عملي‌، اجراي‌سياست‌ تهي‌ سازي‌، عقب‌ نگهداشتن‌ كشور از لحاظ‌ اقتصادي‌ و تكنولوژيكي‌،مونتاژي‌ كردن‌ اقتصاد كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ و تك‌ محصولي‌ نگهداشتن‌اين‌ كشورها گوشه‌اي‌ از هدف‌هاي‌ استثماري‌ آمريكا و ديگر كشورهاي‌صنعتي‌ پيشرفته‌ است‌ و شركت‌هاي‌ بين‌ المللي‌ و چند ملّيتي‌ وابسته‌ به‌ اين‌كشورها نيز مقاصدي‌  جز اين‌ در سرمايه‌گذاري‌هاي‌ انجام‌ شده‌ خارجي‌ندارند. از سوي‌ ديگر ضربه‌ها و زيان‌هاي‌ اقتصادي‌ آمريكا به‌ ايران‌ ـ چه‌ درقبل‌ از انقلاب‌ و چه‌ پس‌ از آن‌ـ نشان‌ از عداوت‌ و دشمني‌ آمريكا با ايران‌ داردو حمايت‌ گسترده‌ از اسرائيل‌ نيز تأكيدي‌ بر داشتن‌ سيطره‌ امپرياليستي‌ آمريكادر منطقه‌ مي‌باشد. جالب‌ اينجاست‌ كه‌ بعد از سنگ‌ اندازي‌هاي‌ بيشماري‌ كه‌آمريكا در راه‌ پيشرفت‌ و سازندگي‌ ايران‌ اسلامي‌ داشت‌، توانستيم‌ باديپلماسي‌ فعال‌ و رهنمودهاي‌ بزرگان‌ سياسي‌ و ديني‌ همچنان‌ به‌ مسيرسازندگي‌ و توسعه‌ ادامه‌ دهيم‌، هر چند كه‌ با فراز و نشيب‌هايي‌ روبه‌روبوده‌ايم‌. از طرف‌ ديگر خود آمريكايي‌ها و صاحبنظران‌ و مقامات‌ ارشدآمريكايي‌ و خارجي‌ بعد از سال‌ها تحريم‌ و انزواي‌ ايران‌، به‌ ناكار آمدي‌ اين‌اقدامات‌ اذعان‌ داشته‌ و بيان‌ داشته‌اند كه‌ دوران‌ دوري‌ از ايران‌ به‌ سر آمده‌است‌ و با توجه‌ به‌ اهميت‌ سوق‌الجيشي‌ و استراتژيك‌ ايران‌ در منطقه‌ و بين‌كشورهاي‌ اسلامي‌ لازم‌ است‌ تا با ايران‌ رابطه‌ برقرار كنند.

با يك‌ سؤال‌ بحث‌ را خاتمه‌ مي‌دهيم‌ و آن‌ اينكه‌: آيا واقعاً آمريكا با اين‌گذشته‌ خود در ارتباط‌ با ديگر كشورها و اين‌ عملكرد استيلا طلبانه‌ و اهداف‌آمرانه‌ و سلطه‌ جويانه‌، به‌دنبال‌ تبديل‌ ايران‌ به‌ كشوري‌ بدون‌ مشكلات‌اقتصادي‌، داراي‌ استقلال‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ و صاحب‌ قدرت‌ در صحنه‌جهاني‌ است‌؟ يا اينكه‌ كشوري‌ وابسته‌، مطيع‌ و حافظ‌ منافع‌ آمريكا در منطقه‌مي‌خواهد؟ دوران‌ پس‌ از انقلاب‌ نشان‌ داد كه‌ ايران‌ و ملت‌ بزرگ‌ آن‌ بدون‌داشتن‌ رابطه‌ با آمريكا مي‌تواند روي‌ پاي‌ خود بايستد و بر مشكلات‌ اقتصادي‌به‌وجود آمده‌ تا حدي‌ فائق‌ آيد. با امكانات‌ محدود و امداد از خداوند متعال‌ وصاحب‌ الزمان‌ و نيز اتحاد دولت‌ و ملت‌ توانسته‌ايم‌ در صحنه‌ رقابت‌ جهاني‌صاحب‌ مقام‌ و منزلتي‌ خاص‌ شويم‌، بايد قبول‌ كنيم‌ كه‌ در سايه‌ باروري‌استعدادهاي‌ درخشان‌ خودي‌ به‌خاطر احساس‌ عزّت‌ و استقلال‌ و بي‌نيازي‌ ازدشمنان‌ و استكبار جهاني‌ بر مشكلات‌ پيروز مي‌شويم‌. به‌ حتم‌ داشتن‌ رابطه‌ باآمريكا در پيروزي‌ بر مشكلات‌ اقتصادي‌ ما تأثير چنداني‌ ندارد و تنها تلاش‌در جهت‌ خود كفايي‌ و استقلال‌ است‌ كه‌ ما را به‌ سر منزل‌ مقصود خواهدرساند و همگان‌ در اين‌ مسير مسؤول‌ هستند.

از سوي‌ ديگر اگر قرار باشد رابطه‌ و مذاكره‌اي‌ با آمريكا صورت‌ گيردبايد شرايط‌ و مقدمات‌ آن‌را آماده‌ كنيم‌ تا از موضع‌ ضعف‌، تن‌ به‌ توافقي‌به‌زيان‌ منافع‌ ملي‌ ندهيم‌؛ تدوين‌ و اجراي‌ يك‌ برنامه‌ توسعه‌ درونزا، ايجادرابطه‌ منطقي‌ همراه‌ با احترام‌ به‌ منافع‌ متقابل‌ با كشورهاي‌ مسلمان‌ و كشورهاي‌عرب‌ حوزه‌ خليج‌ فارس‌ و نيز گسترش‌ و تعميق‌ روابط‌ با كشورهاي‌ پيشرفته‌ وتوسعه‌يافته‌ از جمله‌ اين‌ مقدمات‌ مي‌باشد. در برقراري‌ رابطه‌ بايد اصل‌براساس‌ تأمين‌ منافع‌ ايران‌ و جبران‌ خسارات‌ گذشته‌، احترام‌ متقابل‌ و شناخت‌حقوق‌ ملت‌ ايران‌ از جانب‌ دولت‌ آمريكا بنا نهاده‌ شود. بايستي‌ در عمل‌ خودرا بي‌نياز كنيم‌ چرا كه‌ اگر بپذيريم‌ به‌دليل‌ نياز با آمريكا رابطه‌ برقرار كنيم‌بايستي‌ شرايط‌ برتر آن‌  كشور را بپذيريم‌ و اين‌ آغاز وابستگي‌ است‌. در ايجادرابطه‌، نه‌ از موضع‌ نياز بلكه‌ از موضع‌ ابتكار عمل‌ بايد وارد شويم‌ ودر اين‌صورت‌ هرگاه‌ تشخيص‌ داديم‌ باب‌ مذاكره‌ و رابطه‌ را كمي‌ باز كنيم‌ كه‌تنها در اين‌صورت‌ است‌ كه‌ از موضعي‌ تا حدي‌ برابر وارد رابطه‌ دو طرفه‌خواهيم‌ شد و مي‌توانيم‌ براي‌ شروع‌ مذاكره‌ و رابطه‌ شرط‌ بگذاريم‌ و بر آن‌پافشاري‌ كنيم‌.

با داشتن‌ سه‌ اصل‌ «وجدان‌ كاري‌»، «انضباط‌ اجتماعي‌» و «انضباط‌ اقتصادي‌و مالي‌» در داخل‌ و رعايت‌ سه‌ اصل‌ «عزت‌»، «حكمت‌» و «مصلحت‌» مي‌توان‌با همه‌ كشورها رابطه‌ داشت‌، بدون‌ آنكه‌ راه‌ را براي‌ هر گونه‌ وابستگي‌ باز بگذاريم‌. اگر رابطه‌ با هر كشوري‌ در راستاي‌ مصالح‌ اسلام‌ و مسلمين‌ وحفظ‌ منافع‌ ملي‌ به‌گونه‌اي‌ باشد كه‌ اقتصاد ملي‌ به‌ خطر نيفتد و موجب‌ وابستگي‌اقتصادي‌ و سياسي‌ نشود، هيچ‌ اشكالي‌ ندارد و همگان‌ نيز آن‌ را تأييد و بر آن‌تأكيد مي‌كنند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: 21 آذر 1389برچسب:رابطه با آمریکا,
ارسال توسط مدیر وبلاگ