هنرکده تندیس
آفات فرهنگ ازدیدگاه امام علی (ع)

تحریف‌ و بدعت

حذف‌ بخش‌ هایی‌ از دین‌ و در شمار دین‌ قرار دادن‌ مسائلی‌ كه‌ از دین ‌نیست‌، از مهم ‌ترین‌ آفات‌ حكومت ‌های‌ دینی‌ شمرده‌ می‌شود.

بدعت‌ها جامعه‌ را با فتنه ‌های ‌ دشوار روبه ‌رو می‌سازد و به‌ گمراهی‌ مردم ‌می‌انجامد. امام‌ علی‌(ع) در این‌ باره‌ می‌فرماید:
فتنه ‌ها از پیروی‌ خواهش‌ها و بدعت ‌ها كه‌ مخالف‌ حكم‌ خدا است‌ آغازمی‌شود تا عده ‌ای‌ بر عده ‌ای‌ سروری‌ بیابند. اگر حق‌ خالص‌ بود، اختلافی‌ رخ ‌ نمی‌داد و اگر باطل‌ عریان‌ و بی ‌پرده‌ بود، عاقلان‌ به‌ خطا نمی‌افتادند؛ ولی‌ مقداری‌ از حق‌ را بر می ‌گیرند و با مقداری‌ باطل ‌مخلوط‌ می‌كنند و در این‌ موارد شیطان‌ بر دوستا نش‌ چیره‌ می‌شود وتنها كسانی‌ كه‌ از طرف‌ خدا مدد یافته ‌اند، نجات‌ می‌یابند.
بدعت‌ها و تحریف‌ها از آن‌ رو آفت‌ حكومت‌ دینی‌اند كه‌ اساس‌ دین‌ را باخطر روبه ‌رو می‌سازند و حكومت‌ دینی‌ را كه‌ باید پاسدار دین‌ باشد، دردستیابی‌ به‌ هدف‌ اصلی‌ اش‌ ناكام‌ می‌سازند.
دین‌گریزی‌
امام‌ علی‌(ع) سعادت‌ فرد و جامعه‌ را در پیروی‌ از فرهنگ‌ دینی‌ می‌داند ودر آغاز نامه‌اش‌ به‌ مالك‌ می‌فرماید:
او را به‌ ترس‌ از خدا فرمان‌ می‌دهد و این‌ كه‌ اطاعت‌ خدا را بر دیگركارها مقدّم‌ دارد و آن‌چه‌ در كتاب‌ خدا آمده‌ از واجبات‌ و سنت‌ها پیروی‌ كند؛ دستورهایی‌ كه‌ جز با پیروی‌ آن‌ رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن‌ و ضایع‌ كردن‌ آن‌ جنایتكار نخواهد گردید.
البته‌ این‌ سخن‌ بدان‌ معنا نیست‌ كه‌ مردم‌ همواره‌ از فرهنگ‌ دینی‌ استقبال ‌می‌كنند. گاه‌ دین‌ به‌ طور كامل‌ و درست‌ عرضه‌ می‌شود؛ ولی‌ مردم‌ از پذیرش‌ آن‌ سرباز می‌زنند و حكومت‌ اسلامی‌ را در معرض‌ آسیب‌ قرار می‌دهند. دراین‌ موقعیت‌، مسؤولان‌ وظیفه‌ دارند اسباب‌ دین‌ گریزی‌ مردم‌ را شناسایی‌ كنند و در جهت‌ از میان‌ بردن‌ آن‌ها گام‌ بردارند. بخشی‌ از عوامل‌ دین‌گریزی‌ مردم‌عبارت‌ است‌ از:
خرافات‌
خرافه‌ یعنی‌ اعتقاد بی‌ بهره‌ از پشتوانة‌ دینی‌ و عقلی‌ و عملی‌؛ مانند اعتقاد به ‌شانس‌ یا نحس‌ بودن‌ عدد 13. گاهی‌ افراد شیاد از سادگی‌ مردم‌ سوء استفاده ‌می‌كنند و برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود به‌ خرافه‌ پراكنی‌ روی‌ می‌آورند.حكومت‌ اسلامی‌ باید از نشر خرافا ت‌ در جامعه‌ جلوگیری‌ كند. برخورد پیامبر با مسألة‌ همزمانی‌ مرگ‌ فرزندش‌ ابراهیم‌ و خورشید گرفتگی‌ و بی‌ارتباط‌ معرفی‌ كردن‌ این‌ دو پدیده‌ با یكدیگر، باید هماره‌ راهنمای‌ مسؤولان‌حكومت‌ دینی‌ باشد. علی‌(ع) نیز در سیرة‌ حكومتی‌ خود با این‌ مسائل‌ برخورد می‌كرد كه‌ نمونه ‌ای‌ از آن‌ در خطبه‌ ای‌ آمده‌ است‌. شخصی‌ كه‌ مدعی‌ بود می‌تواند وقایع‌ را براسا س‌ ستاره‌ها پیش‌ بینی‌ كند علی‌(ع) را از حركت‌ برای‌جنگ‌ مانع‌ می‌شد، امام‌(ع) در رد حرف‌ او به‌ آیاتی‌ از قرآن‌ كریم‌ استنادجست‌ و برای‌ جنگ‌ حركت‌ كرد و برخلاف‌ نظر آن‌ شخص‌ امام‌ به‌ پیروزی‌رسید.
شخص‌ محوری‌
بعضی‌ از انحرافات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ در شخص‌ محوری‌ ریشه‌ دارند. پیروی‌  كوركورانه‌ از احزاب‌ و گروه‌ها و عدم‌ كنكاش‌ در درستی ‌ یا نادرستی ‌مواضع‌ و سخنان‌ آن‌ها با فرهنگ‌ علوی‌ سازگار نیست‌. امام‌(ع) یارانش‌ را ازشخص‌ محوری‌ بازمی‌داشت‌ و به‌ حق‌ محوری‌ فرا می‌خواند
استاد محمدتقی‌ جعفری‌ در كتاب‌ حكمت‌ اصول‌ سیاسی‌ اسلام‌ دربارة‌ این‌ سخن‌ امام‌(ع) می‌نویسد:
كار و تلاش‌ مفید است‌. بنابراین‌، نباید خصوصیات‌  شخصی‌  كسی‌ كه ‌كار را ایجاد كرده‌ است‌ اعم‌ از فكری‌ و عضلانی‌ نظیر مقام‌ و منزلت‌ و نژاد و غیرذلك‌ در ارزش‌ كار دخالت‌ نماید؛ یعنی‌ نه‌ چشمگیر بودن ‌شخصیت‌ به‌ ارزش‌ كار بیفزاید و نه‌ حقارت‌ و گمنامی‌ از ارزش‌ كاربكاهد. با عمل‌ به‌ این‌ اصل‌ است‌ كه‌ جامعه‌ از عدالت‌ واقعی‌ برخوردارمی‌گردد. حیات‌ مردم‌ چنین‌ جامعه‌ای‌ هرگز با خطر اختلالات‌ گوناگون‌ مواجه‌ نمی‌گردد... وای‌ به‌ حال‌ جامعة‌ عقب‌ مانده‌ كه‌ در ملاك‌  حق‌ وحقیقت‌، شخصیت‌ها را محور قرار می‌دهد نه‌ خود حق‌ و حقیقت‌ را.
حكومت‌ اسلامی‌ وظیفه‌ دارد ریشه‌های‌ این‌ پدیده‌ را شناسایی‌ كند و نابودسازد. عوامل‌ مهم‌ شخص‌ محوری‌ عبارت‌ است‌ از: مرعوب‌ شدن‌ در مقابل ‌بزرگان‌، ضعف ‌ فكری‌ افراد جامعه‌ و حب‌ و بغض‌های‌ نفسانی‌.
بی‌تفاوتی‌
بی‌تفاوتی‌ در برابر مردم‌، جامعه‌، سیاست‌، رفتار مسؤولان‌ و مشكلات‌ و مسائل‌ گروه‌های ‌ گوناگون‌ اجتماع‌ با هیچ ‌ یك‌ از آموزه‌های‌ دینی‌ سازگار نیست‌. امیرالمؤمنین‌(ع) حتی‌ در دورة‌ بیست‌ و پنج‌ سالة‌ سكوت‌ هم‌ به ‌بی‌تفاوتی‌ نسبت‌ به‌ جامعة‌ مسلمین‌ تن‌ نداد. شاید به‌ نظر برسد اگر فردی‌ درشرایط‌ آن‌ زمان‌ِ حضرت‌ امیر(ع) قرار بگیرد نسبت‌ به‌ همه‌ چیز بی‌ تفاوت‌ می‌شود، تا جامعه ‌ مشكلات‌  ناشی‌ از عدم‌ حضور او را لمس‌ كند. ولی ‌امیرالمؤمنین‌  چنین ‌ نكرد و تمام‌ عكس‌ العمل‌هایش‌ در جهت‌ نفی‌ بی‌ تفاوتی‌ نسبت‌ به‌ جامعه‌ و آینده‌ اسلام‌ بود. چه‌ آن‌ موقع‌ كه‌ از حق‌ الاهی‌ خویش‌ گذشت ‌و برای‌ حفظ‌ اسلام‌ و مسلمین‌ مصلحت‌ دید كه‌ سكوت‌ كند و چه‌ در مواردی‌ كه‌ باز هم‌ برای‌ جلوگیری‌ از گزند به‌ اسلام‌ تشخیص‌ داد كه‌ باید وارد میدان‌ شود
تبدیل‌ ارزش‌ها و الگوها
سیاست‌ گذاران‌ و متولیان‌ فرهنگی‌ جامعه‌ وظیفه‌ دارند الگوهای‌ صحیح‌ را به ‌ مردم‌ ارائه‌ دهند و تبلیغ‌ كنند. بی‌تردید، در صورت‌ سستی‌ مسؤولان‌، فرصت‌ طلبان‌ از بازار آشفتة‌  فرهنگی‌ بهره‌ می‌برند؛ الگوهای‌ نادرست‌ را دربرابر چشمان‌ جامعه‌ قرار می‌دهند و مردم‌ را از نظر ورزشی‌، هنری‌، اقتصادی ‌و فرهنگی‌ به‌ مسیر دلخواه‌ خویش‌ می‌برند. در این‌ موقعیت‌، ارزش‌های‌ جامعه ‌دگرگون‌ می‌شود و حكومت‌ اسلامی‌ در معرض‌ خطر قرار می‌گیردد
علی‌(ع) نیز از هر فرصتی‌ استفاده‌ می ‌كرد و بزرگانی‌ چون‌ مالك‌ و ابوذر وعمّار را به‌عنوان‌ الگو به‌ جامعه‌ معرفی‌ می‌كرد. این‌ كردار حضرت‌، افزون‌ براصل‌ الگوسازی‌، الگوی‌ مورد نظر اسلام‌ را نیز می‌نمایاند و نشان‌ می ‌دهد كه ‌چه‌ كسانی‌ و با چه‌ ویژگی‌هایی‌ باید در جامعة‌ اسلامی‌ الگو قرار گیرند.
‌حكومت‌ اسلامی‌ وظیفه‌ دارد ریشه‌های ‌ تبدیل‌  ارزش‌ها و تغییر الگوها را نیك ‌ شناسایی‌ كند و در جهت‌  مبارزه‌ با این‌ پدیده‌ شوم ‌ گام‌ بردارد. مهم‌ترین ‌عوامل‌  تبدیل‌ الگوها و ارزش‌ها عبارت‌  است‌ از: هواپرستی‌ مردم‌، ضعف‌ تبلیغاتی‌ در ارائه‌ الگوهای‌ صحیح‌، تهاجم‌ فرهنگی‌ و ضعف‌ سرشناسا ن‌ جامعه‌ در پیروی‌ از الگوهای‌ صحیح‌.
چاپلوسی‌ و تملّق‌
زشتی‌ چاپلوسی‌  و تملّق‌ بر كسی‌ پوشیده‌ نیست‌. جامعه‌ مبتلا به‌ این‌ آفت‌، برعیب‌های‌ خود سرپوش‌ می‌نهد و به‌ تدریج‌ به‌ سمت‌ انحطاط‌ و سقوط‌ پیش ‌می‌رود. امام‌ علی‌(ع) به‌ مالك‌ چنین‌ فرمان‌ می‌ دهد:
مقدم ‌ترین‌ و نزدیك ‌ترین‌ مردم‌ در نزد زمامدار كسی‌ باید باشد كه‌ حق‌ را، گرچه‌ تلخ‌ باشد، گویاتر از دیگران‌ برای‌ زمامدار بیان‌ كند.
چاپلوسان‌ هر زشتی‌ را زیبا می ‌نمایانند و با شعر و مدیحه ‌سرایی‌، زمامداران‌ را به سمت‌ غرور، خود بزرگ‌ بینی‌ و دیكتاتوری‌  پیش‌ می‌برند.  دراین‌ موقعیت‌، تصمیم‌های‌ مسؤولان‌ از تیغ‌ نقد منتقدان‌ رها می‌شود و جامعه ‌ در سراشیبی‌ سقوط‌ و تباهی‌ قرار می‌گیرد. نظام‌ اسلام‌  وظیفه‌  دارد ریشه‌های‌ این ‌پدیده‌ را دریابد و در جهت‌ از میان‌ بردن‌ آن‌ها گام‌ بردارد. مهم‌ترین‌ عوامل‌چاپلوسی‌ و تملّق‌ عبارت‌ است‌ از: ترس‌ از مجازات‌ زمامداران‌ یا ناخشنودی‌ مردم‌، دنیاطلبی‌ و نفرت‌ زمامداران‌ از نقد.
نوگرایی‌ افراطی‌ و تحجّر
زندگی‌ انسان‌ همواره‌ با تحول‌ آمیخته‌ است‌. مردم‌ و مسؤولان‌ نظام‌ اسلامی‌ باید با تحولات‌ پیش‌ روند و مواضعی‌ متناسب‌ با موقعیت‌های‌ نو اتخاذ كنند.افراط‌ و تفریط‌ در این‌ مسیر آفت‌ حكومت‌های‌ دینی‌ است‌. متحجران ‌مقتضیات‌ جدید را نمی‌شناسند و تنها به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ با گذشته‌ انس‌ گرفته‌اند، برآن‌ پای‌ می‌فشارند؛ و افراط‌ كنندگان‌ همة‌ گذشتة‌ خویش‌ را نفی‌ می‌كنند وبی‌هیچ‌ نقد و تحلیلی‌ موقعیت‌ و اندیشه‌های‌ جدید و رهاوردهای‌ آن‌ رامی‌پذیرند. وقتی‌ امام‌(ع) مالك‌ را به‌ مصر می‌فرستاد، به‌ او فرمود:
مبادا سنت‌های‌ شایسته‌ را كنار بگذاری‌ و نقض‌ كنی‌.

این‌ سخن‌ امام‌(ع) روش‌ برخورد با موقعیت‌های‌ جدید را می‌آموزد ونوگرایی‌ افراطی‌ را رد می‌كند. در اسلام‌ راه‌ پاسخ‌ به‌ موقعیت‌ها و مقتضیات ‌جدید اجتهاد است‌؛ اجتهاد تهی‌ از افراط‌ و تفریط‌ و متكی‌ بر آگاهی‌ از زمان ‌و مكان‌ كه‌ دغدغه‌ بزرگانی‌ چون‌ امام‌ خمینی‌ و شهید مطهری‌ به‌ شمار می‌آمد. شناخت‌ موقعیت‌های‌ تازه‌ و روش‌ برخورد  متناسب‌ با آن‌ از وظایف‌ اصلی‌ زمامداران‌ حكومت‌ دینی‌ است‌. آن‌ها باید با شناخت‌ مقتضیات‌ زمان‌ وارائه‌ پاسخ‌های‌ مناسب‌، مسؤولان‌ و مردم‌ را از افراط‌ و تفریط‌ باز دارند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




ارسال توسط مدیر وبلاگ